اعتراف مادرگونه
عزیزکم.....دخترم..........یسنای من
میدونم الان تو نیمه راه بهشت و زمینی!!!!
نمیدونم از تصمیمت برای زمینی شدن راضی هستی یا نه؟؟؟
نمیدونم وقتی بیای اینجا چی انتظارت رو میکشه و قراره چی پیش بیاد؟؟؟
نمیدونم تو سالهای دور اینده،از تصمیمی که منو بابات واسه زمینی شدنت گرفتیم راضی خواهی بود یا نه؟؟؟
فقط اینو میدونم......هر چی پیش بیاد،هر جا باشم،هر جا باشی،اسمون به زمین بیاد،زمین به اسمون بیاد،من مثل یه کوه.....نه،مثل یک مادر پشتتم!!!!
عزیزکم!!!ثمره ی زندگیم!!!از روزی که فهمیدم تو توی وجودمی تمام هم و غمم شده ارامشت!میدونم موفق نبودم!اما تمام سعیم رو کردم!
ناتوانی های جسمی ام رو قول میدم بعد اومدنت ان شالله برات جبران کنم!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی